محمدمهديمحمدمهدي، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه سن داره

مهدی بهار مادر

گر نگهدار من آن است که من می دانم شیشه را در بغل سنگ نگه می دارد...

1390/4/12 14:00
نویسنده : مامان مهسا
1,709 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دل مادر...

دیروز یه اتفاقی افتاد که البته با خوبی و خوشی به پایان رسید و برای ما چیز جز شکرگزاری باقی نگذاشت..چند روزی بود که یاد گرفته بودی از میز آرایش من بالا بری و روی طبقه های اون که شیشه ای هست بشینی و با وسایل روی اون بازی کنی .چند بار به بابات گوشزد کردم که پیچ گشتی بیاره و شیشه ها رو در آره و از اونجایی که به قول شاعر علیه الرحمه:" گوش اگر گوش منو و ناله اگر ناله توست...چیزی که به جایی نرسد فریاد است..."طبق سایر گفته هامون بدون اقدام و عمل موند و مواقعی که خودم خونه بودم در اتاق خواب رو می بستم تا شما نری روی میز آرایش. از قضا دیروز که عمه و دختر عمه هات خونه بودن . من هم طبق معمول سر کار بودم شما از غفلت حاضرین استفاده کرده بودی و بالای میز رفته بودی و نمی دونم با چیزی مثل برس یا شیشه ادکلن توی شیشه زده بودی یا اینکه فشار وزن خودت باعث شده بود که شیشه ها بشکنه و تو هم بیفتی روی اونها و صدای مهیبی ایجاد شده بود که هم باعث وحشت خودت شده بود و هم دیگران رو نگران کرده بود ولی بهتره بگم با معجزه و لطف بی کران حضرت حق که همیشه شامل حال من هست شما حتی یه خراش کوچک هم توی اون همه خورده شیشه بر نداشته بودی . خلاصه با وجود اینکه من اونجا نبودم ولی از فکر اتفاقاتی که میتونسته بیافته سرم درد می گیره.منونم از خدای مهربون که از هدیه اش این قدر خوب محافظت می کنه و نمی ذاره آسیبی ببینه..

یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش           می سپارم به تو از چشم حسود چمنش...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)