تربچه کوچولوی شيطون مامان
سلام ناز گلکم...
این روزا حسابی بلا شدی..هر لحظه یه کار جدید و یه اکتشاف جدید رو از خودت بروز می دی . دایم داری از در و دیوار بالا می ری و روی مبل ها می ری و دست به وسایل توی تاقچه می زنی. تلویزیون رو دایم خاموش و روشن می کنی و حتی جدیدا جای دکمه فندک گاز رو هم یاد گرفتی و همینطور پیچ شعله ها رو هم می چرخونی.خدارو شکر می کنم که کودکی سالم و بسیار باهوش و عاقل بهم هدیه کرده. و همینطور شکرش به خاطر بلاها و آسیب هایی که از جلوی راه شما فرشته های کوچولو بر می داره (برای مثال شکستن شیشه میز آرایش). راستی می خوام یه لیست از مکانهای خونه که میشناسی و همینطور کلماتی که بیان می کنی برات بنویسم:
مامان : بیا بریم واست شیر درست کنم
مهدی: حرکت به طرف آشپزخونه
مامان : بوی پیف میدی.خودتو کثیف کردی ویا بیا بریم بچمو بشورم (تمیز کنم)
مهدی: حرکت به سوی دستشویی و در زدن
مامان : بریم آب بازی
مهدی: حرکت دوان دوان به سوی حمام
مامان : شیرت رو از توی یخچال بیار
مهدی : رفتن به سوی آشپز خانه و چسبیدن به در یخچال
مامان : کفشات رو بیار تا بریم دردر
مهدی : کفشهارو در هر گوشه از خونه که افتاده باشه حتی اگر توسط مامان دیده نشه پیدا میکنه و میاره و بعد هم پشت در میره و در میزنه و "عم عم" می کنه
محبت مهدی به مامان: از هر چیزی که می خوره به زور توی دهن مامان می ذاره
تلفظ های مهدی :
ب-ب و(ب فتحه ب ضمه) = بابا
ا-یی (ا فتحه یی کشیده ) = علی
آپ = آب
ا-و(aw)= الو
م-م- (م فتحه م فتحه)=مامان
عم = دردر- آقا جون - محمد و كلا" هر چيزي كه به طبقه پايين مربوط بشه
وقتي كه كار بدي مثل پرت كردن چيزي انجام بده و مامان اخم كنه: تند تند چشمك ميزنه (با هر دو چشم) و گاهي هم دستاشو روي چشماش ميذاره و يواش يواش مياد و خودش رو به مامان مي چسبونه و به اصطلاح خودش رو لوس مي كنه..
همه كار ها رو به صورت عمدي و با هدف انجام ميده: مثلا بالش يا چيز ديگه اي رو زيز پاش مي ذاره تا قدش بلند شه و به جايي كه مي خواد برسه
يا اطراف جايي رو كه با مبل يا چيز ديگه اي سد كرديم خوب بررسي مي كنه تا يه راه عبور پيدا كنه و بالاخره هم موفق ميشه....
فعلا تا بعد ....مي بوسمت