محمدمهديمحمدمهدي، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه سن داره

مهدی بهار مادر

برایت می نویسم تا بدانی..

1390/7/16 13:57
نویسنده : مامان مهسا
764 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ناز گلکم...

این یکی دوروزه اتفاقات زیادی افتاد و ....پنجشنبه شب من دوباره یه کم دلم گرفته بود و داشتم سنتور می زدم که .... چون دسترسی به اینترنت نداشتم همه رو واست تو دفترت نوشتم.

بعد از نوشتن برگشتم و همه چیزایی رو که واست تا قبل از اینکه واست وبلاگ درست کنم توی دفتر نوشته بودم خوندم .خاطره ها دو باره برام زنده و روشن شد.مثل روز واضح و پیدا.انگار که همین دیروز اتفاق افتادن.با بعضی هاشون چند قطره ای اشک ریختم و با بعضی هاشون لبخند زدم.

چقدر خوشحالم از اینکه دارم واست می نویسم. تا هم واسه شما بمونه و هم واسه خودم .اینطوری دیگه خاطرات قشنگ روزهای کودکی تو رو از یاد نمی برم و خاطرات بد هم برای عبرت حفظ می کنم.تا یاد م نره که اطرافیان چه کردند و بر من و شما چه گذشته...

به امید روزی که تو پسرکم ، مردی برومند و بالنده شده باشی و واسه پسرکت بنویسی...

 

پی نوشت: روز پنج شنبه آبجی خانوم بابات، به دلیل سوزش پشت سر و سر شدن سر و کم شدن دید تعجب راهی بیمازستان شدن و دیروز هم بستری بودن و....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)