باران...
از دیشب بارن تند و زیبایی شهر را شسته ... چقدر عاشق بوی بارانم... چون آن روز که تو آمدی هم بارانی بود ...باران می آمد تا فرشته مهربان کوچکی را از نزد محبوب برای من به ارمغان آورد...باران را دوست دارم چون تورا دوست دارم ....نازنین پسرم... چترها را باید بست زیر باران باید رفت فکر را خاطره را زیر باران باید برد با همه مردم شهر زیر باران باید رفت دوست را زیر باران باید دید عشق را زیر باران باید جست زیر باران باید چیز نوشت,حرف زد,نیلوفر کاشت(سهراب سپهری) ...
نویسنده :
مامان مهسا
12:57